خیلیها فکر میکنند اخذ نمایندگی یعنی یک مسیر ساده و کمدردسر برای رسیدن به درآمد بالا و ثبات مالی.
میگویند برند آماده است، محصولات آمادهاند، تبلیغات هم انجام شده؛ پس فقط کافیه شروع کنی و پول دربیاری!
اما واقعیت چیز دیگریست.
دنیای نمایندگی، مثل یک میدان مین است که اگر بدون نقشه واردش شوی، حتی شناختهشدهترین برندها هم نمیتوانند نجاتت دهند.
به تجربه کارپک در طول سالهای اخیر، صدها نفر وارد این مسیر شدهاند و با امیدی بزرگ قدم برداشتهاند؛ ولی بسیاری از آنها یا شکست خوردهاند یا با ضررهای سنگین عقبنشینی کردهاند. چرا؟ چون گرفتار ۵ اشتباه مرگبار شدند که قبل از اخذ نمایندگی آن را نادیده گرفته اند ، اشتباهاتی که نهتنها آیندهی شغلی آنها، بلکه زندگی شخصی و مالیشان را هم تحتتأثیر قرار داد.
در این مقاله میخواهیم با هم این ۵ دام پنهان را بشناسیم، از تجربهی دیگران درس بگیریم و یاد بگیریم چطور آگاهانه وارد دنیای نمایندگی شویم؛ نه با رویاهای فریبنده، بلکه با واقعبینی و استراتژی.
تنها چیزی که بین شما و یک فاجعه شغلی فاصله دارد، یک امضای ناآگاهانه است . ( کارپک )
نتیجه یک تحقیق :
تحقیقات و تجربهها نشان میدهند که عدم انجام بررسیهای دقیق و کافی دربارهی شرکت اعطاکنندهی نمایندگی یا تأمینکننده، میتواند به شکست کسبوکار منجر شود. بهعنوان مثال، مطالعهای که در مجلهی Journal of Small Business Management منتشر شده، نشان میدهد که عدم حمایت کافی از سوی شرکت مادر و انتخاب نادرست مکان، از دلایل اصلی اختلال در عملکرد نمایندگیها هستند. لینک منبع خارجی
حالا که در چند سطر اهمیت انتخاب آگاهانه رو متوجه شدیم ، بریم سراغ اصل مطلب ، با ما همراه باشید…

اشتباه اول : گرفتن نمایندگی با چشمبسته – وقتی فقط به ظاهر برند اعتماد میکنید
(هیجان اولیه جای تحقیق دقیق را میگیرد و باعث فاجعه میشود)
ورود به دنیای دریافت نمایندگی از برندها ممکن است در نگاه اول ساده و هیجانانگیز به نظر برسد. دیدن یک آگهی اعطای نمایندگی با شعارهایی مثل «سود بالا»، «نمایندگی انحصاری»، یا «نمایندگی بدون سرمایه» خیلیها را وسوسه میکند که هرچه زودتر وارد همکاری شوند. اما دقیقاً همین نقطه، شروع یکی از خطرناکترین اشتباهات در مسیر گرفتن نمایندگی است.
بسیاری از افراد بدون تحقیق کافی، فقط بر اساس ظاهر برند یا وعدههای بازاریابی، اقدام به پذیرش نمایندگی میکنند. اما آیا واقعاً شناخت کافی از شرکت اعطا کنندهی نمایندگی دارند؟ سابقه آن شرکت چطور است؟ آیا تجربه موفقی در بازار هدف ما داشته؟ آیا پشتیبانی واقعی ارائه میدهد یا صرفاً اسم و لوگو را میفروشد؟
پیشنهاد ویژه : چگونگی اخذ نمایندگی معتبر | راهنمای کامل
طبق گزارش منتشر شده در Harvard Business Review، بیش از ۶۰٪ شکستهای نمایندگان جدید، بهدلیل بررسی نکردن دقیق برند مادر و نداشتن اطلاعات واقعی از تجربههای قبلی اتفاق میافتد.
چرا ظاهر برند گمراهکننده است؟
داشتن یک سایت حرفهای، لوگوی زیبا، یا حتی حضور در چند نمایشگاه بهتنهایی دلیل خوبی برای گرفتن نمایندگی نیست.
پیش از همکاری، باید مطمئن شوید که:
- برند سابقه موفق در اعطای نمایندگی دارد.
- سایر نمایندهها از سطح همکاری و پشتیبانی رضایت دارند.
- ساختار تأمین کالا، آموزش، و بازاریابی روشن و اثربخش است.
- منطقه فعالیت شما از نظر بازار هدف پتانسیل رشد دارد.
تجربه واقعی از یک شکست در اخذ نمایندگی مواد غذایی:
علیرضا » صاحب یک مغازه خواربارفروشی در یکی از مناطق خوب رشت بود. او با دیدن یک آگهی در اینستاگرام با عنوان “اعطای نمایندگی انحصاری محصولات پروتئینی گیاهی با سود بالا”، خیلی زود وسوسه شد. برند جدید بود، بستهبندیها چشمنواز، قیمتها رقابتی، و مشاور فروش مدام از “استقبال بالای بازار” میگفت.
علیرضا بدون تحقیق کافی، بدون بررسی بازار شهرش، و بدون تماس با هیچ نماینده قبلی، حدود ۱۲۰ میلیون تومان سفارش اولیه ثبت کرد و نمایندگی را گرفت. اما واقعیت آن چیزی نبود که تبلیغات گفته بود:
- محصولات تازه معرفی شده بودند و مشتریها به برند هیچ اعتمادی نداشتند
- برخلاف وعدهی شرکت، هیچ تبلیغ محلی یا کشوری انجام نشد
- فروشگاههای بزرگ همکاری نمیکردند چون برند برایشان ناشناخته بود
- تاریخ انقضای محصولات کوتاه بود و با گذشت تنها دو ماه، بخشی از اجناس فاسد شد
در کمتر از سه ماه، بیشتر سرمایه علیرضا به محصولاتی تبدیل شد که یا تاریخشان گذشته بود یا دیگر کسی حاضر نبود آنها را بخرد. شرکت هم با جملهی معروف “شما باید روی فروش کار میکردید” همه چیز را گردن او انداخت.
نتیجه؟ شکست تلخ، بدهی سنگین، و از بین رفتن اعتماد علیرضا به دنیای اخذ نمایندگی !
راه نجات : تحقیق، تحقیق، تحقیق !
- قبل از پذیرش هر نوع نمایندگی، با چند نماینده فعلی یا سابق آن برند صحبت کن.
- آگهیهای اعطای نمایندگی را از منابع معتبر مانند کارپک بررسی کن که امکان فیلتر، مقایسه و دیدن جزئیات واقعی فراهم است.
- از مشاور حقوقی یا کسبوکار کمک بگیر تا قبل از هر امضا، همهچیز شفاف باشد.
به جای اینکه دنبال «شروع سریع» باشی، دنبال «شروع درست» باش!

اشتباه دوم : امضای نابودگر ، نخواندن یا نفهمیدن قرارداد در اخذ نمایندگی
(یک بند کوچک میتواند آینده کسبوکار شما را به کلی تغییر دهد)
یکی از خطرناکترین اشتباهاتی که افراد هنگام گرفتن نمایندگی مرتکب میشن، امضای قرارداد بدون مطالعه دقیق یا درک مفاد آن است. خیلیها تحت تأثیر هیجان شروع یک کار جدید، یا تحت فشار روانی مشاور فروش شرکت مادر، قرارداد را بهسرعت امضا میکنند بدون اینکه واقعاً بدانند چه چیزی را میپذیرند.
در مسیر اخذ نمایندگی یا دریافت حق توزیع انحصاری، قرارداد همهچیز است. آینده همکاری، سود و زیان، نحوه تأمین کالا، شرایط فسخ، تعهدات مالی، مسئولیتها و حتی محدودیتهای جغرافیایی.
قراردادی که نمیخوانی، میتواند دشمنی باشد که درِ خانهات را با لبخند میزند. ( کارپک )
چرا این اشتباه مرگبار است؟
برخی از شرکتهای اعطاکننده نمایندگی، قراردادهایی دارند که:
- تمام ریسکها را به نماینده منتقل میکنند
- شروط فسخ ناعادلانه دارند (مثلاً شرکت هر زمان بخواهد، میتواند همکاری را قطع کند ولی نماینده باید خسارت بدهد)
- درصدهای سود غیرواقعی یا متغیر دارند
- مسئولیت تبلیغات و بازاریابی را بهطور کامل روی دوش نماینده میاندازند
- حتی در برخی موارد، مالکیت مشتریانی که خودت جذب کردی را از آن خود میدانند!
این یعنی اگر بدون مشورت و آگاهی، قرارداد را امضا کنی، عملاً ممکنه وارد یک همکاری نابرابر شوی که راه برگشتی نداره.
تجربه واقعی از یک امضای پرهزینه:
آقای سلطانی ، بازنشسته خوشذوق که به فکر کسب و کاری بعد از بازنشتگی خود داشت ، در حوزه فروش محصولات شوینده وارد شد ، پس از دیدن یک آگهی اعطای نمایندگی با عنوان «قرارداد رسمی + سود بالا + برند معتبر»، تصمیم گرفت نمایندگی را بگیرد. اما او قرارداد را فقط با مشورت دوستش که سابقه حقوقی نداشت، امضا کرد.
بعد از چند ماه، متوجه شد که:
- شرکت مادر، کالا را فقط نقدی و با پیشپرداخت سنگین تحویل میدهد
- هرگونه تبلیغات باید با هزینه شخصی سپهر انجام شود
- نمایندگی او غیرانحصاری است و در همان منطقه، ۳ نفر دیگر هم کالا را توزیع میکنند!
وقتی خواست قرارداد را فسخ کند، طبق بند ۱۰ قرارداد، باید معادل ۶ ماه سود تخمینی شرکت در آن منطقه را جریمه بدهد!
نتیجه؟ خسارت مالی، فرسودگی روانی، و نفرت از دنیای اخذ نمایندگی.
چطور از این اشتباه نجات پیدا کنیم؟
- قبل از هر امضا، قرارداد را خطبهخط بخوان.
- اگر با بند یا اصطلاحی آشنا نیستی، با یک مشاور حقوقی یا متخصص کسبوکار مشورت کن.
- هیچوقت تحت فشار «فوری بودن فرصت» تصمیم نگیر. این جملهها فقط تکنیک فروش هستند.
۴. سئوالاتی که باید بپرسی :
- آیا این قرارداد امکان تمدید یا فسخ منصفانه دارد؟
- وظایف من و شرکت مادر دقیقاً چیست؟
- مالکیت مشتریان جدید با کیست؟
- منطقه فعالیت من تا کجا تعریف شده؟
- چه پشتیبانی هایی در قرارداد ضمانت شده اند ؟
در مسیر گرفتن نمایندگی، امضا یک قرارداد اشتباه، مثل نشستن روی صندلی الکتریکی با لبخند است.
هوشمندانه باش؛ هر قراردادی، فرصت نیست. بعضی قراردادها، دام هستند.

اشتباه سوم: فریب ظاهر برند – پشتیبانی واقعی در اخذ نمایندگی مهمتر از لوگو است!
(تنها گذاشته شدن، شایعترین درد نمایندههای شکستخورده است)
خیلیها تصور میکنند گرفتن نمایندگی از یک برند یعنی همهچیز آماده است: کالا هست، برند شناختهشده است، تبلیغات انجام میشه، و موفقیت قطعیست!
اما حقیقت تلخ اینه که در بسیاری از موارد، شرکت مادر فقط لوگو را میدهد؛ نه راهنما، نه آموزش، نه پشتیبانی واقعی.
برند معتبر یعنی چی؟ واقعاً معتبر یا فقط پر زرقو برق؟ درد شایع مالباختگان ایرانی !
در مسیر دریافت یا پذیرش نمایندگی از شرکتها، ظاهر برند نباید تنها معیار تصمیمگیری باشد. ممکنه لوگو حرفهای باشه، سایت شیک، پیج اینستاگرام با فالوئر بالا… ولی اینها همه میتونن گمراهکننده باشن.
نمایندگی بدون پشتیبانی، مثل رانندگی بدون فرمان است؛ دیر یا زود، از جاده خارج میشی. (کارپک)
سؤال مهم اینه:
آیا این برند از نمایندههاش حمایت میکنه؟ یا فقط دنبال فروش محصولشه؟
حمایت واقعی یعنی چی؟
- آموزش اولیه فروش، بازاریابی، نحوه سفارشگذاری و تعامل با مشتری
- مشاوره مستمر در مسیر رشد نمایندگی
- تبلیغات کشوری یا منطقهای
- طرحهای تشویقی برای افزایش فروش
- پاسخگویی سریع و مؤثر در زمان نیاز
یک تجربه واقعی: برند بزرگ، اما تنها
فاطمه … » در تهران نمایندگی یک برند معروف خشکبار را گرفت. در جلسات اولیه، همهچیز عالی به نظر میرسید؛ قرارداد رسمی، لوگوی درخشان، بستهبندیهای شیک و حتی یک بیلبورد تبلیغاتی در خیابان ولیعصر.
اما بعد از شروع همکاری، مشکلات شروع شد:
- هیچ آموزشی برای نحوه قیمتگذاری، تخفیفگذاری یا بستهبندی به او داده نشد
- مشتریان شکایت داشتند از کیفیت برخی محصولات، اما برند پاسخگو نبود
- حتی تأمین بار جدید با تأخیرهای طولانی انجام میشد
- وقتی فروش پایین آمد، شرکت همه تقصیرها را گردن او انداخت
فاطمه بعد از ۴ ماه نمایندگی را رها کرد و گفت:
“من فقط اسم برند را داشتم، ولی هیچوقت واقعاً نمایندهشان نبودم.”
چطور از این دام خلاص شویم؟
- با چند نماینده فعلی یا سابق برند صحبت کن.
از آنها بپرس پشتیبانی واقعی در عمل چطور بوده، نه در حرف. - از شرکت بخواه نمونههایی از پشتیبانی خود را نشان دهد.
مثلاً: آموزش، تبلیغات، جلسات مشاورهای یا طرحهای فروش قبلی. - اگر برند صرفاً به فروش محصولات فکر میکند، نه رشد نمایندهها ، فرار کن!
۴.در هنگام مذاکره، از آنها بپرس:
چه نوع آموزشهایی ارائه میدید؟
آیا تبلیغات محلی برای من انجام میدید؟
اگر در فروش دچار مشکل شوم، حمایتی میکنید؟ چطور؟

اشتباه چهارم: اخذ نمایندگی بدون شناخت بازار محلی ، وقتی بازار تو را پس میزند
(عدم آگاهی از نیازهای واقعی مشتریان یعنی شکست با چشم باز)
یکی از خطرناکترین اشتباهاتی که افراد هنگام گرفتن نمایندگی یا دریافت حق فروش منطقهای مرتکب میشن، بیتوجهی به ویژگیهای بازار محلیه.
بعضی برندها، هر چقدر هم که شناختهشده و معتبر باشن، ممکنه اصلاً مناسب شرایط اقتصادی، فرهنگی یا اقلیمی یک شهر خاص نباشن.
خیلی ساده بگم:
اونی که تو تهران جواب میده، لزوماً تو یزد یا خرمآباد جواب نمیده.
“کسبوکار موفق، همیشه حاصل یک برند قوی نیست؛ حاصل درک عمیق از مشتریانیست که قرار است از تو خرید کنند.”
چرا شناخت بازار محلی مهمه؟
وقتی یک برند یا محصول وارد منطقهای میشه که:
- نیاز واقعی به اون کالا وجود نداره
- قدرت خرید مردم با قیمت محصول نمیخونه
- رقبای قدرتمند قبلاً بازار رو اشباع کردن
- سبک زندگی مردم با استفاده از اون محصول همخوان نیست
اون نمایندگی خیلی زود با مشکل فروش، دپوی محصول و بیانگیزگی مواجه میشه.
یک داستان واقعینما: شکست تلخ «کافه خاص» در شهری که دنبال خاص نبود
علی »، جوانی خوشذوق و پرانرژی از شهر اردبیل بود. سالها آرزوی داشتن یک کافه متفاوت را در سر داشت؛ جایی با طراحی مدرن، منوی خاص و نوشیدنیهای متفاوت.
یک روز چشمش به آگهی اعطای نمایندگی یک برند کافه بینالمللی با تم آسیای شرقی خورد:
“نمایندگی کافه سبز – نوشیدنیهای سلامتمحور، دیزاین مینیمال، بدون نیاز به سرآشپز حرفهای”
علی بدون بررسی دقیق بازار شهر خودش، به امید متفاوت بودن و جذب نسل جوان، حدود ۳۵۰ میلیون تومان سرمایهگذاری کرد و نمایندگی را گرفت.
اما در همان ماه اول، با واقعیت سختی روبهرو شد:
- اغلب مشتریان منو را نمیفهمیدند: چای ترش، اسموتی اسپیرولینا، نوشیدنی زنجبیل؟!
- اکثر مردم به طعمهای جدید اعتماد نداشتند و سراغ آیتمهای معمولی مثل نسکافه یا چای سنتی میرفتند
- قیمت نوشیدنیها نسبت به درآمد متوسط مردم شهر بالا بود
- فضای شیک کافه، برای خیلیها «خارجی و نچسب» تلقی میشد
- رقبا با قیمت پایینتر و منوی آشنا، مشتریها را به راحتی جذب میکردند
بعد از چهار ماه، علی با هزینههای سنگین اجاره، نیروی کار، مواد اولیه وارداتی و فروش پایین، مجبور شد تابلو را پایین بیاورد. سرمایهاش تقریباً دود شد، فقط چون قبل از گرفتن نمایندگی، واقعبینانه به بازار شهرش نگاه نکرد.
چطور از این اشتباه دوری کنیم؟
- تحقیقات محلی انجام بده:
بهجای اعتماد به گزارش شرکت، خودت برو با مغازهدارها، سوپرمارکتها و مشتریهای واقعی صحبت کن. - تحلیل رقبا:
ببین چه برندهایی در اون منطقه فعالن، قیمتها چقدره، فروشندهها چه چالشی دارن. - توان خرید مردم رو در نظر بگیر:
محصولی که در شمال تهران میفروشه، ممکنه در یک شهر دیگر اصلاً مشتری نداشته باشه. - علاقه فرهنگی و روانی جامعه محلی رو درک کن:
مردم به چه نوع برندهایی اعتماد دارن؟ خرید اینترنتی براشون جا افتاده؟ برند جدید میپذیرن یا نه؟

اشتباه پنجم: ورود بدون مهارت ، اخذ نمایندگی، شروع کار است نه پایان آن
(اگر فکر میکنی برند خودش میفروشه، داری خودتو گول میزنی)
یکی از رایجترین تصورات اشتباه اینه که با گرفتن نمایندگی، همهچیز حله! برند معروفه، محصولات آمادهست، تبلیغات هم از طرف شرکت انجام میشه… پس فقط کافیه مغازه یا پیجتو بزنی و پول پارو کنی!
اما واقعیت تلخ اینه که نمایندگی یعنی شروع یک کسبوکار مستقل، با همهی دردسرها و مسئولیتهاش.
هیچ چیز جای توانایی اجرای خوب را نمیگیرد؛ حتی یک ایده عالی.”
هاوارد شولتز (مدیرعامل سابق استارباکس)
اخذ نمایندگی ≠ موفقیت تضمینی
برخی افراد بدون هیچ سابقهای در فروش، بازاریابی، ارتباط با مشتری یا مدیریت مالی، صرفاً با سرمایه اولیه وارد ماجرا میشن.
نتیجه؟
- نمیدونن چطور محصول رو معرفی کنن
- بلد نیستن مشتری رو جذب و حفظ کنن
- از تحلیل بازار و رفتار رقبا سردرنمیارن
- سرمایه رو بهجای رشد، صرف روزمرگی و جبران اشتباهات میکنن
نمایندهای موفقه که:
- بتونه تیم بسازه، انگیزه بده و مدیریت کنه
- بفهمه چطور محصول رو در ذهن مشتری جا بندازه
- بتونه کمپین تبلیغاتی محلی طراحی کنه
- بدونه چطور از فروش پایین یا نوسان بازار عبور کنه
- تحلیل کنه، یاد بگیره، تغییر بده و ادامه بده
تصویرسازی ذهنی: دو نماینده، دو مسیر
حمید و نیما هر دو نمایندگی یک برند پوشاک ورزشی را گرفتند.
حمید اهل مطالعه، یادگیری، برنامهریزی و ارتباطگیری بود.
نیما اما صرفاً به اسم برند تکیه کرده بود و گفت “خودش میفروشه”.
۶ ماه بعد:
- حمید با طراحی تخفیفهای هوشمندانه، تبلیغات محلی، ارتباط با باشگاهها و فروش مشاورهای، فروشش رو ۳ برابر کرد.
- نیما، با همون محصولات، فقط نشست توی مغازه و منتظر موند… و بعد از مدتی شروع کرد به شکایت از برند، بازار، و حتی مشتریها.
نتیجه؟
حمید الان دنبال گسترش شعبه دومه.
نیما داره اجناس باقیمونده رو حراج میکنه و دنبال راهی برای خروجه.
چطور از این اشتباه فرار کنیم؟
- قبل از ورود به دنیای نمایندگی، مهارتهای پایهی فروش، بازاریابی، ارتباط با مشتری، و مالی رو یاد بگیر.
- حتی اگه برند پشتیبانی خوبی داره، تو باید بلد باشی از این پشتیبانی چطور استفاده کنی.
- از روز اول، کسبوکار خودت رو به چشم یه پروژه جدی و بلندمدت ببین.
- از مشاورها، مربیها و آموزشهای حرفهای استفاده کن. سرمایهی اصلی تو فقط پول نیست؛ دانش و بینشه.
جمعبندی و دعوت به تصمیم درست
اخذ نمایندگی میتونه سکوی پرتاب شما به دنیای حرفهای کسبوکار باشه؛
اما فقط در صورتی که مسیر رو آگاهانه، منطقی و حرفهای طی کنید.
۵ اشتباهی که در این مقاله با هم بررسی کردیم، هرکدوم میتونه مثل تلهای پنهان عمل کنه و تمام رؤیاها، سرمایه و انرژیتون رو نابود کنه.
راه نجات؟ اطلاعات درست، تحقیق واقعی، مشورت حرفهای و انتخابهای هوشمندانه است.

چرا کارپک، بهترین همراه شما در مسیر گرفتن نمایندگی است؟
کارپک فقط یک پلتفرم آگهی نیست ، کارپک یک مسیر است، یک نقشه راه برای کسانی که میخواهند مستقل باشند، رشد کنند و کسبوکار واقعی بسازند.
در کارپک شما میتوانید:
- آگهیهای واقعی و معتبر اعطای نمایندگی را ببینید و با فیلترهای هوشمند، فرصتها را بر اساس شهر، حوزه کاری، میزان سرمایه و برند بررسی و مقایسه کنید.
- به بانک اطلاعاتی بزرگی از شرکتهای تأمینکننده کالا و خدمات دسترسی داشته باشید و با آنها وارد مذاکره شوید.
- به مجموعهای از مقالات تخصصی در حوزه کارآفرینی، ایدههای درآمدزایی و رشد کسبوکار دسترسی پیدا کنید ، مطالبی که نه فقط در شروع مسیر، بلکه در ادامه راه هم الهامبخش و نجاتبخش خواهند بود.
- از تجربیات دیگران، راهنماییهای حرفهای، و آموزشهای کاربردی استفاده کنید تا با چشم باز، تصمیم بگیرید و قدم بردارید.
در آخر :
اگر نمیخواهید قربانی یکی از آن ۵ اشتباه مرگبار شوید،
اگر بهدنبال رشد واقعی و نه صرفاً شروعی هیجانی هستید،
کارپک دقیقاً همان جایی است که باید مسیرتان را از آنجا آغاز کنید.
سؤالات متداول :
بله، اما فقط در صورتی که انتخاب درستی از شرکت و نمایندگی محصول خوبی داشته باشید، مهارت کافی داشته باشید و برند معتبری را با شناخت کامل انتخاب کنید. برند به تنهایی درآمدساز نیست—ترکیب برند + بازار مناسب + مدیریت هوشمند درآمدساز است.
با بررسی سایت رسمی، مجوزها، نظرات نمایندههای قبلی، تجربه مشتریان، و مهمتر از همه استفاده از منابع معتبر مثل کارپک که آگهیها را بررسی و دستهبندی میکند.
این به حوزه کاری، برند، محل فعالیت و شرایط قرارداد بستگی دارد. از چند ده میلیون تا میلیاردها تومان ممکن است متفاوت باشد. در کارپک میتوانید آگهیها را بر اساس میزان سرمایه اولیه فیلتر کنید و تصمیم گیری دقیق تری داشته باشید. شرایط و سرمایه لازم اخذ نمایندگی شرکت ها
بله، اما توصیه نمیشود! چون بدون مهارت در فروش، بازاریابی و مدیریت، احتمال شکست بالا میرود. پیشنهاد میکنیم ابتدا با آموزش و مطالعه، سطح آمادگی خود را بالا ببرید اما اگر شرکت در ابتدای کار آموزش و مهارت های لازم را تدریس کند مشکلی نخواهد داشت.
مواد غذایی، پوشاک، لوازم آرایشی و بهداشتی، تجهیزات دیجیتال و خدمات فنی از جمله حوزههای محبوب و نسبتاً پایدار هستند. اما همهچیز به بازار محل زندگی شما بستگی دارد. درک بیشتر: نمایندگی چه شغلی را بگیریم ؟
منتظر صدای شما هستیم!
ممنونیم که تا انتهای این مقاله همراه ما بودید ما این محتوا رو با هدف آگاهیبخشی واقعی برای علاقهمندان به اخذ نمایندگی، رشد کسبوکار و کارآفرینی تهیه کردیم ، نه تبلیغ، نه اغراق.
حالا نوبت شماست !
- اگر تجربهای در زمینه دریافت نمایندگی یا همکاری با برندها دارید،
- اگر سؤالی توی ذهنتون مونده که توی مقاله جوابش رو نگرفتید،
- یا حتی اگر نظری درباره نکات گفتهشده دارید…
لطفاً در بخش نظرات با ما در میون بگذارید.
ما همه دیدگاهها رو میخونیم، پاسخ میدیم، و ازشون برای بهتر کردن محتوای بعدی استفاده میکنیم.
گفتگو، یعنی رشد؛ و اینجا دقیقاً جاییه که گفتوگو شروع میشه…









دیدگاهتان را بنویسید